قرآن به ستیزه و درگیری های خشونت آمیز به دو شکل نگاه می کند؛ یکی درگیری هایی است که از آن به جهاد و جنگ مقدس یاد می شود و هدف آن کسب قدرت و یا غارت اموال و سلب آسایش و دیگر امور دنیوی نیست بلکه هدف از آن رضایت و خشنودی خداوند و رساندن پیام توحید به دیگران و جلوگیری از تجاوز دشمنان ضد مومنان و تبلیغ دین است و دیگری جنگ به مفهوم درگیری هایی که هدف آن جلب منافع دنیوی و یا دفع آسیب هایی است که به حوزه وارد می شود.
در این نوشتار تنها به بخش دوم از مفهوم جنگ و درگیری توجه می شود و توصیف و تبیین قرآن از علل و آثار آن بازخوانی می گردد.
قرآن برای بیان علل و عوامل جنگ به اهداف آن اشاره می کند . از جمله اهدافی که قرآن برای جنگ بر می شمارد، کارزارها و جنگ هایی است که برای دفاع از نظام طاغوت انجام می شود. انسان هایی که خود قانونی جز غارت گیری و تجاوز به حقوق و حدود دیگری نمی شناسند ، در کنار رهبری طاغوتی به جنگ با دیگران می پردازند. (نساء آیه 76) بنابراین هدف اصلی جنگ دفاع نظام ها و سنت هایی است که بر پایه تجاوزگری بنیاد نهاد شده است. نظام طاغوت با هر آن چه بر قانون و سنت های عقلی و عقلایی بنیاد نهاد گذارده شده است به مخالفت بر می خیزد؛ زیرا بهره و سود خویش را تنها در بی قانونی و هرج و مرج می جوید. از این رو کسانی چون دزدان و رهزنان و گروه های آنارشیسم از گروه های طاغوتی هستند که جنگ افروزان جوامع بشری می باشند. آنان با جوامع قانونمند در تضاد هستند و همواره می کوشند تا چنین جوامع ای شکل نگیرد و یا پا برجا نماند.
این افراد و گروه ها ، از روحیه تجاوزگری برخوردار بوده و همواره به جنگ و تجاوز دامن می زنند؛ زیرا در پناه جنگ است که می توانند قدرت خویش را حفظ کرده و به اهداف خود دست یابند.(حجرات آیه 9) از این جاست که اختلاف عقیده میان دو دسته قانون خواه و تجاوز گر نیز پدیدار می گردد. هر چند می توان اختلاف عقیده را عامل مستقل برای تجاوز و جنگ بر شمرد ولی این را می بایست در روحیه تجاوزی گری افرادی جست که اختلاف عقیده را ابزاری برای توجیه جنگ قرار می دهند؛ زیرا اگر همه در پی قانون و حفظ آن بوده و از حق خود تجاوز نکنند و پای بند به قانون باشد، تعارضی میان دو دسته و قوم و ملتی پدیدار نمی شود تا نیاز به خشونت و بلکه بدترین و پیچیده ترین آن یعنی جنگ باشیم. قرآن علت اختلاف میان امت ها و ملل انسانی را عدم رعایت حقوق یک دیگر دانسته و پیامبران را با قانون و کتاب و حکم و حکومت برای داوری در میان ایشان فرستاده است. بنابراین علت اختلاف عدم رعایت حقوق است و اگر این به خوبی رعایت شود دیگر نیازی به جنگ نیست اما همواره کسانی هستند که حاضر به رعایت حقوق نیستند و یا قانون را به گونه ای تفسیر می کنند که تنها حقوق آنان اثبات شود و از دیگر سلب گردد و این گونه است که اختلاف به شکل اختلاف عقیده بروز و ظهور می کند و عاملی برای جنگ می شود.(بقره آیه 253)
طاغوتیان با تجاوز به حقوق دیگری ، امت ها و جوامع دیگر را در تنگنا قرار می دهند و امنیت و آسایش را از ایشان سلب می کنند. قرآن این تجاوزگری را به اشکال مختلف توصیف می کند. گاه سخن از بیرون راندن دیگران از سرزمین و خانه و کاشانه ایشان می کند و گاه از این که به مقدسات و مراکز آیینی آنان تجاوز می شود و اجازه برپایی آداب و رسوم به ایشان داده نمی شود سخن می راند. به این معنا که عامل جنگ تجاوز به برخی از حقوق طبیعی ایشان چون حفظ خانه و کاشانه و آیین و آداب و رسوم و فرهنگ هاست. این حق طبیعی هر جامعه و امتی است که فرهنگ مستقلی داشته باشد و بتواند از آن دفاع کند چنان که از خانه و کاشانه خویش دفاع می کند. به نظر قرآن تفاوتی میان فرهنگ مستقل و خانه و کاشانه برای هر شخص نیست. هر جامعه ای از این حق برخوردار است که فرهنگ مستقلی داشته باشند و به ایین و رسوم خود عمل کند.(حج آیه 39 و 40)
طاغوتیان به هدف دست یابی به غنایم و متاع های دنیوی نیز دست به خونریزی می زنند . در حقیقت عارتگری اندوخته های دیگران و سلب آسایش از انگیزه های مهمی است که طاغوتیان و تجاوزگران به حقوق دیگران را برای ایجاد جنگ و خونریزی بسیج می کند. (نساء آیه 94)
همین تجاوزگری به خانه و کاشانه و عقاید و فرهنگ و رسوم دیگران موجب می شود که جوامع دیگری که به آنان تجاوز شده را بر انگیزد تا به مقابله برخیزند و به عنوان دشمنان رو در روی یک دیگر قرار گیرند. چنان که دشمنی مسلمانان با کافران از آن رو شدت گرفت که کافران مومنان را تنها به جرم ایمانشان از خانه و کاشانه بیرون رانده و اموال ایشان را غارت کرده و به عقاید ایشان احترام نگذاشته و سنت ها و فرهنگ آنان را به تسمخر گرفته بودند.(نساء ایه 10) این گونه است که دشمنی در گروه های قومی و ملی و دینی تقویت می شود و خود به شکل عاملی مستقل عمل می کند و جنگ ها و خونریزی های بیش تر را دامن می زند. نابودی دین اسلام (بقره آیه 217 و ممتحنه آیه 9 و انفال آیه 36) به عنوان هدف و انگیزه بسیاری از جنگ هایی است که کافران ضد مومنان بر انگیختند و در این راه اموال بسیاری ار هزینه کردند.(انفاف آیه 36) قرآن ریشه جنگ افروزی کافران ضد مسلمانان را پیشینه آن می داند. در تبیین قرآنی دشمنی آشکار کافران با مومنان که علت اصلی جنگ است ، ریشه در اختلاف عقیده ای دارد که میان مسلمانان و کافران وجود دارد. کافران که حاضر به پذیرش قوانین اسلامی به عنوان قانون نوشته شده و غیر قابل تغییر و تعریض نبودند می کوشیدند تا با از میان بردن مسلمانان قوانین آن را نیز از میان بردارند تا اسلام به عنوان قانون جامعه قرار نگیرد و خوی تجاوز گری آنان را محدود نسازد. از این رو ریشه جنگ افزوزی کافران ضد مسلمانان را در این تفکر و اندیشه دانسته و می گوید که کافران و مشرکان تا شما را از دین و قانون دور نسازند و به آن بی ایمان و غیر پای بند نماید به این جنگ و خون ریزی ادامه می دهند.(بقره آیه 217) بنابراین ریشه جنگ افروزی آنان را نباید در دشمنی با شخص و گروه مسلمانان به عنوان یک گروه قومی دانست بلکه ریشه آن را باید در حوی تجاوزطلبی و گریز از قانون دانست که به شکل قانون اسلام ظهور و بروز کرده است. پذیرش خدای یگانه به معنای پذیرش قانون واحدی است که نمی توان آن را هر گونه که خواست تفسیر کرد و در تجاوز طلبی از آن سوء استفاده کرد. از این به مخالف به قانون اسلام و مسلمانان پرداخته و به جنگ ایشان روی آورده تا آنان را از عقیده به قانون باز دارند.(حج آیه 39 و 40)
قرآن جنگ را عامل بسیاری از نابسامانی ها در زندگی بشر می داند. در تحلیل و تبیین قرآنی مهم ترین هدف از تشکیل جامعه و دولت امنیت و آرامش و آسایش است که در بیان قرآنی برای جامعه برتر از آن یاد شده است( قریه آمنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا)
قرآن از دیگر آثار مخربی که برای جنگ بیان می کند به مساله آوارگی از خانه و دیار مالوف اشاره می کند و توضیح می دهد که چگونه جنگ ها می توانند انسان ها را از زندگی در وطن و میهن خویش آواره سازد. در گذشته و حال میلیون ها نفر به علت جنگ ها از کشور و خانه و کاشانه خویش آواره شده و بی سر پناهی در کشورها و مناطق دیگر زندگی می کنند.(بقره ایه 85 و حشر آیه 2 و 3)
اسارت و بردگی از دیگر پیامدهای جنگ است. هر چند در سال های اخیر به ظاهر در جنگ ها اسری از بردگی نیست و تنها سربازان اسیر و در بند کشیده می شوند ولی اگر به لایه های پنهان جوامع ای که گرفتار جنگ شده است توجه شود دیده می شود که چگونه زنان و کودکان به بردگی برده می شوند و از آنان سوء استفاده های جسمی و جنسی می شود. (بقره ایه 85 و انفال آیه 67 و 70 و توبه آیه 59
اشغال سرزمین و خانه و کاشانه و از دست دادن زمین های کشاورزی و دامی از دیگر بلایای زیانبار جنگ هاست که قرآن به آن اشاره می کند تا با بیان این مسایل مردمان را از درگیری و جنگ باز دارد.(نمل آیه 34)
چنان که گفته شد سلب امنیت و آرامش و ایجاد اضطراب و و دلهره دایمی از ویژه های جنگ است. این مساله به ویژه در باره کودکان و زنان و سالمندان بیش تر نمود پیدا می کند و آنان را در یک ترس و وحشت دایمی قرار می دهد.(توبه ایه 25 و احزاب آیه 9 و 10 و 18 و 19) و نیز ترس از وضعیت و موقعیت آینده خود و دیگران (بقره آیه 155 و انفال آیه 12 و احزاب آیه 10 و 19) از آثاری روحی و روانی است که جامعه را دچار می کند و بیماری های روحی و روانی را سبب و یا دامن می زند.
جراحت و معلولیت های جنگی و از دست دادن دست و پا و مانند آن ها (آل عمران آیه 140 و 172) خرابی و ویرانی سرزمین های آباد (حج آیه 40 و نمل آیه 34) خسارت های جانی و از دست دادن اقوام و آشنایان (بقره ایه 85 و 155 و آل عمران آیه 156 و 186 و انفال آیه 17) افزون بر خسارت های ملای ( بقره آیه 155 و آل عمران ایه 186) ذلت و خواری و تحقیر شخصیت ها و انسان های بزرگوار از سوی دشمن (نمل آیه 34)، افزایش سختی ها و دشواری ها در تهیه غذا و آب و امنیت و رفاه (بقره آیه 214 و 249 و 250 و نساء آیه 72 و 104) و سلطه بیگانگان و حاکمیت اجانب بر سرنوشت و تقدیر جامعه و مردم ( بقره ایه 246 و نمل آیه 34) و کمبود محصولات کشاورزی و دامی به جهت آسیب های جدی به زمین ها و دام و امنیت روحی و روانی جامعه ( بقره آیه 155) و افزایش گرسنگی و خطر قحطی ( همان ) از جمله آثار و پیامدهای مخرب جنگ است که قرآن با توصیف و تبیین آن می کوشد تا مردمان را از ایجاد جنگ و یا تداوم آن پرهیز دهد. البته این بدان معنا نیست که قرآن از دفاع و مساله جهاد چشم پوشی کند و آن را نادیده گیرد؛ زیرا مساله جهاد و نیز دفاع از جان و مال و عرض خود به معنای تامین امنیت و آسایش و آرامش مردم است که هدف اصلی تشکیل جامعه و دولت است.